نیمکت عاشقی یادت هست؟
کنار هم، نگاه در نگاه و سکوتمان چه گوش نواز بود..
بید مجنون زیر سایه اش امانمان داده بود،
برگهای رنگینش را به نشانه عشقمان بر سرمان می ریخت..
او نیز عاشق بودنمان را به رخ پاییز می کشید،
اما اکنون پاییز.. نبودنت را، جداییمان را به رخ می کشد.
بگو، صدایم کن، بیا تا دوباره ما شویم،
مرحمی بر سوز دلم باش، نگاه کن، پاییز به من می خندد، بیا داغ جداییمان را به دلش بگذاریم.
بیا کلاغ ها را پر دهیم تا خبر وصلمان را به پرستوها مژده دهند.
دوباره صدایم کن..
زنی گفتن مردی گفتن شرمی و حیایی گفتن
چقده تو بی حیایی
برای من شکلک میفرستی؟؟
شوخی کردم اگه خواستی دوباره بیام وبلاگت بگو(به قول این دختر لوسا(گفتم شاید ازشون خوشت بیاد اخه به روحیاتت میخوره!)رامینی بای)
ایش حالم بد شد
خداسعدی
سلام
امدم بگم همه که مثل بعضیااااااااااااااااااا لوس نیستن که قهر کنن و بیان کامنت بزارن(باهات قهرم!!!!!!!)
من گفتم اگه آدمممممممممممم بشی من میام ولی اگر که نه اونم باز به خودت مربوطه!!!!!
اگر آدممممم شدی بگو باش من میام وبلاگت
سلام دوست عزیز
چطور میتونی با روشن بودن کامپیوترت درآمدی نداشته باشی؟
واقعا دلت میاد برق و پول به هدر بدی؟
برات یه پیشنهاد دارم به سایت من بیا تا اطلاعات کافی رو درباره این سایت و چند سایت درآمدزا دیگه رو بهت معرفی کنم هرروز سعی میکنم که مطالب جدیدتری رو برات قرار بدم حتما به من سر بزن به امید دیدار.........